43 درصد زباله های تولیدی در مازندران مربوط به روستاها می باشد، این آماری است که اخیرا از سوی مقام رسمی اعلام شده است به راستی چرا در حالی که تنها 30 درصد جمعیت کشور در روستاها و 70 درصد شهرنشین هستند اما حجم تولید زباله در روستاها با شهر برابری می کند؟ آیا همه این حجم از زباله توسط روستاییان تولید می شود؟ آیا روستاییان راههای دفع و دفن زباله را نمی دانند؟ برای پاسخ به این سئوالات ابتدا نقبی به گذشته می زنیم. در سال 57 جمعیت ایران 32 میلیون نفر بود که از این تعداد حدود 70 درصد در روستاها ساکن بودند. اصولا تولید زباله از ویژگی های جوامع انسانی است بنابراین در روستاها نیز زباله تولید می گردید که عمده آن زباله خانگی بود این زباله ها و پسماندهای خانگی دور ریخته نمی شد بلکه در چرخه بازیافت قرار می گرفت.
وقتی اهل خانواده پس از صرف غذا از کنار سفره بر می خاستند پسماندهای غذا مانده بر روی سفره در حیاط منزل تکان داده و خالی می شد، استخوان و گوشتهای مانده از آن گربه و سگ های خانگی بود دانه های برنج و پسمانده های سبزی جات و... از آن مرغ و ماکیان می شد. در ایام تابستان پسماندهای صیفی جات هندوانه و خربزه و خیار به مصرف دام می رسید و میوه جات نیز تبدیل به مربا، سرکــه و ترشی جـــات می شدند به عبارت دیگــر در فرهنــگ روستانشینان واژه ای بنام زباله وجود نداشت. اما اکنون جمعیت کشور به بیش از 85 میلیون افزایش یافت که 30 درصد آن در روستاها سکونت دارند سرانه تولید زباله در جوامع شهری به ازای هر نفر 700 گرم و در روستاها 450 گرم می باشد. حال در روستاها خبری از گاو و گوسفند، مرغ و ماکیان و گربه و سگ خانگی نیست تا پسماندهای مواد غذایی را مصرف نماید.
ایام تعطیل که فرا می رسد سیل جمعیت شهرنشین به سوی روستاها روان میشوند با اینکه تعداد جمعیت روستاها کاهش یافته است اما تعداد اماکن مسکونی در قالب ویلا، خانه باغ و... به چند برابر گذشته افزایش یافته است و در برخی از روستاها تعداد اماکن مسکونی خوش نشینان بر جمعیت بومی و مقیم روستاها پیشی گرفته است در گذشته خبری از کیسه های پلاستیکی، بطری ها آب معدنی، ظروف پلاستیکی حاوی لبنیات نبود، اما حالا حجم عظیمی از زباله های خانگی در شهر و روستا را همین مواد پلاستیکی تشکیل می دهند بسیاری از گردشگران، شیوه های صحیح استفاده از طبیعت را رعایت نمی کنند. در پایان استفاده از کوه و در و دشت
زباله های تولیدی را به حال خود رها می کنند، در بسیاری از روستاها زباله های تولیدی جمع آوری نمی شوند در اکثر مناطق جنگل ها و مراتع به مرکز دپو و انباشت زباله های جمع آوری شده از شهر و روستا تبدیل شده اند.
برای رهایی از این وضعیت عزم ملی و استانی لازم و ضروری است آموزش و حفظ سلامتی عامه حلقه مفقوده جوامع شهری و روستایی است کمک به تأسیس و حمایت از گروههای مردم نهاد از وظایف و رسالت های اصلی دستگاه های اجرایی بویژه استانداری و وزارت کشور است اگر به مردم اعتناء و اعتماد شود می توان این معضل را چاره کرد. اگر نجنبند و نجنبیم زباله ما را در خود غرق می کند.
حامد درزی نژاد